دینامیک صحنه ناشی از نیروی فرابرندهایست که کاراکترِ نیمه تیپ نیمه کاریکاتورِ روانپزشک آن را ایجاد میکند آن هم با لحنی متفاوت با سایر کاراکترها و فهمی مطلق نسبت به شرایطِ زمانی و مکانیای که چهار تیپ مورد نظر در آن زندانی شده اند و قصدِ بیرون رفتن از این حصار را دارند.
نوع حصار یک محدودهیِ حسیِ سوبژکتیو است که شخصیتها را در خود وادار به بازگویی گذشته میکند و هرکدام از آنها از مصائبی که (هرکدام رویدادی در گذشته بوده و ... ) از آن رنج میبرند صحبت میکنند.
"خبر نورآباد"–سرویس اجتماعی:نمایش فراموشی تا ۱۳ اردیبهشت در سالن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ممسنی _ نرسیده به بیمارستان ممسنی در حال اجرا میباشد.
پارسا زنگنه بعنوان منتقد و پژوهشگر تئاتر در این خصوص یادداشتی را منتشر کرد.
نمایش با یک عکس ایستا که حاکی از مرگ استعارهای چهار تیپ است با یک موسیقی ملتهب و نوری نصفهنیمه آغاز میشود.
دینامیک صحنه ناشی از نیروی فرابرندهایست که کاراکترِ نیمه تیپ نیمه کاریکاتورِ روانپزشک آن را ایجاد میکند آن هم با لحنی متفاوت با سایر کاراکترها و فهمی مطلق نسبت به شرایطِ زمانی و مکانیای که چهار تیپ مورد نظر در آن زندانی شده اند و قصدِ بیرون رفتن از این حصار را دارند.
نوع حصار یک محدودهیِ حسیِ سوبژکتیو است که شخصیتها را در خود وادار به بازگویی گذشته میکند و هرکدام از آنها از مصائبی که (هرکدام رویدادی در گذشته بوده و ... ) از آن رنج میبرند صحبت میکنند.
موسیقی با آنکه در بسیاری از مقاطع نمایش حق مطلب را ادا کرد اما میتوانست نقشی پر رنگتر برای ایجادِ حس در مخاطب ایفا کند که این هم به عقیدهیِ من سلیقه کارگردان بود و نمیتوان بر آن ایرادی گرفت.
بازیها با در نظر گرفتنِ تجربهیِ پایین بازیگران (که برخی از آنها کار اولی بودند) تقریباً به خوبی انجام شد با اینکه میشد روی مدلاسیونِ حسِ بازیِ صادق نبیزاده بیشتر کار کرد و همینطور روی لحن مریم کردستانی، اما در هر صورت با درنظر گرفتنِ شرایطِ اجرا و اساساً نوعِ کاراکترها در ساخت، میتوان به کارگردان نمرهی بالایی در امر بازیگردانی داد.
بازیِ فرودِ فربُد، بازیِ دانستهای بود چراکه نقشِ محوری و فرابرندهیِ این نمایش را دانسته ایفا کرد و در خصوصِ جلو رفتنِ داستان با بازیِ خود کمکِ زیادی به نمایش کرد.
فرنازِ کشوری در سطح نسبتاً بهتری نسبت به بازیگرانِ دیگر قرار داشت چرا که تمرکز او در تمامِ مقاطع نمایش تقریباً قابل قبول بود تنها و تنها عنصرِ تجربه را داشت.
مسعودِ رستمی هم در امر بازیگری آنچنان حفرهای در بازیاش به نظرِ من احساس نشد.
به عقیدهیِ بنده اجزایِ اصلیِ ساختارهایِ اجراییِ یک نمایش (مثل بازی، نور، موسیقی و طراحی صحنه) و در کل کارگردانی، وقتی با هدفی مشخص انجام شود، آنگاه میتوان نمایش را تقریباً قابل قبول دانست، هرچند که گاهی کارگردانی و تئاتر در لحظه اتفاق میافتد.
به گزارش خبر نورآباد؛ تلنگر اساسی به ناهنجاری های اجتماعی که هر لحظه امکان دارد برای ما نیز اتفاق افتد، از اهداف این نمایش میباشد.