در این گفتگو مباحثی همچون "کم لطفی تعدادی از نمایندگان ادوار و برخی فعالان سیاسی همفکر آنها تحت عنوان اصلاحطلبان مقیم تهران" تا دلیل عدم امضای میاقنامه و بهانه خواندن این میثاقنامه به همراه درخواست برگزاری نظر سنجی عمومی از عملکرد اصلاح طلبان ممسنی و رستم و تصمیم این شورا بر عدم همراهی با هاشمی را میخوانید.

"خبر نورآباد" – سرویس اجتماعی:مسعود جمشیدی_پس از گذشت دو سال از انتخابات مجلس دهم در شهرستانهای ممسنی و رستم و شروع مجدد گردش های انتخاباتی و برگزاری نشست های چهره های مختلف شاهد قوت گرفتن بحث و گفتگو ها در خصوص بررسی مشکلات و موارد خاص دور گذشته و تحلیل وضعیت آینده در بین عموم مردم هستیم.
بسیاری از مردم در این خصوص برای تایین و تحلیل خواسته های مردمی بعضا مسائلی را مطرح میکنند و یکی از این موارد عدم امضای میثاق نامه اصلاح طلبان توسط سید جعفر هاشمی بوده که تا کنون به صورت سطحی به آن پرداخته شد، در این گفتگو سید جعفر هاشمی ضمن ارائه پاسخ به سوالات تعیین شده در خصوص عدم امضای میثاقنامه شفاف سازی کرد.
از خدا خواهم توفیق ادب بی ادب مهجور شد از لطف حق
به نام آن که هستی نام از او یافت
قبل از پاسخ به سوالات لازم است در این ایام نوروزی سال جدید را خدمت همه هم میهنان و همشهریان عزیزم تبریک عرض نموده، و از جناب آقای جمشیدی که فرصت این مصاحبه را فراهم آوردهاند سپاسگزاری مینمایم.
در ابتدا اشارهای کوتاه به خلقیات و روحیات شخصیت اجتماعی انسانی ایرانی نمایم که رفتارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و از جمله رفتارهای انتخاباتی ما برخاسته از آن میباشد و عناصر تشکیلدهنده این خلقیات، فرهنگی است که در درازای تاریخ اجتماعی جامعه ایرانی شکل گرفته و نهادینه شده و اصلاح این رفتارها اگر نگوییم غیرممکن بلکه کاری بس دشوار و نیاز به آموزش در حوزههای دانش، بینش و بازبینی هنجارهای اجتماعی دارد. اگرچه جامعه ایرانی در حوزه تمدنسازی سابقه درخشانی در تاریخ جهان از خود به جای گذاشته و از روحیاتی انسانی از جمله حقیقتطلبی، زیبا اندیشی، امانتداری، شهادتطلبی، عدالتخواهی و ... برخوردار است و میراثدار چهار سخنگوی وجدان انسانی یعنی فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ میباشد.اما از سویی دیگر همین جامعه به تعبیر صاحبنظران حوزههای جامعهشناختی (جامعهای کوتاه مدت یا کلنگی از محمدعلی کاتوزیان؛ جامعه وامانده از حسن نراقی؛ جامعه نخبهکش از علی رضاقلی؛ جامعه فرقه گرا از آبراهامیان)در خیلی از برهههای زمانی دچار رفتارهای هیجانمدار بوده و نقش ویرانگری را در تاریخ حیات اجتماعی خویش به جای گذاشته است (سرانجا ممشروطیت و رفتارهای دوگانه هیجانی را در کودتای 1332 به عنوان سندی غیرقابل کتمان قابل توجه است)
جامعه نیکپندار، راست گفتار و درست کردار طلوع تاریخ اجتماعی این ملت به جامعهای ناشکیبا، بی تحمل و نامدارا در اداره اختلاف نظرها مبدل گردیده که مخالف فکری یا باید توبه کند یا باید حذف گردد، جامعه تربیت کننده سلمان فارسی خردورز و تحلیلگر که در مواجهه با تمدن اسلامی به بازیگر عمده تبدیل شد و خدمات عظیم و بنیادی به اسلام و جهان اسلام نمود، در مواجهه با غرب به تعبیر برخی از صاحبنظران به حیرت افتاد و به جای تحلیل نامه به نوشتن حیرت نامه اشتغال ورزید و به جای بازیگر شدن یا به تماشاچی تبدیل شد و یا به مصرفکننده صرف بدل شد.
و بر همین اساس جامعه امروزی ما به لحاظ فرهنگی و اخلاقی علیالرغم میراث غنی تمدنی (ایرانی ـ اسلامی) دچار خلقیاتی شده که موجب واماندگی هرچه بیشتر آن گردیده است. ما شاهد جامعهای هستیم که خودشیفتگی و شیدایی،ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی، نداشتن روحیه خود انتقادی، واقعیت گریزی، بیبرنامگی، عدم تمکین به قانون، شعارزدگی، سفله پروری، همهچیز دانی، فخرفروشی و فرقه گرائی و ... به عنوان خلقیات اجتماعی در آن نهادینه شده است. اما در پاسخ به سوالات مطرح شده سعی بر این است که به دو نکته توجه شود؛ اول اینکه:
مگو و منه تا توانی قدم از اندازه بیرون و از اندازه کم
و دوم: تا ندانی که سخن عین صواب است، مگو!
سوال: لطفا خودتان را معرفی بفرمایید؟ و بفرمایید تاکنون چه سمت هایی داشته اید؟
جواب: اینجانب سید جعفر هاشمی تحصیلکرده رشته جامعهشناسی؛ مدت ۳۰ سال افتخار معلمی در آموزش و پرورش (مقاطع مختلف تحصیلی) و تدریس در دانشگاه،همچنین ریاست آموزش و پرورش شهرستان رستم را در کارنامه خود داشته ام. و از سال 87 تا 97به عنوان کارشناس درکمیسیون سیاسی دفاعی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور داشتهام.
سوال: جناب اقای هاشمی در خصوص تاریخچه فعالیت های حزبی و سیاسی خود توضیح دهید؟
جواب: در اواخر دهه 60 عضو انجمن اسلامی دانشگاه اصفهان بودهام اما بعد از دوران تحصیل عضو هیچ تشکل و حزب سیاسی به شکل رسمی نبودهام، زیرا علی الرغم سابقه 110 ساله احزاب در جامعه ایران به دلایل مختلف تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و ... به معنای واقعی احزاب در استانداردهای پذیرفته شده جهانی در جامعه ایران ظاهر نشدند و فاقد کارکردهای اساسی بودهاند (مراجعه شود به آثار و مقالات ذکر شده از جمله به خلقیات نخبگان سیاسی عامل ناکارآمدی احزاب در ایران از دکتر علیرضا ازغندی؛ بررسی علل ناسازواری نظام سیاسی ایران با توسعه احزاب سیاسی از محمد توحید فام؛ موانع تکوین احزاب سیاسی در ایران از محسن مدیر شانهچی؛ تحزب و توسعه). ضمن اینکه اعتقاد راسخ دارم که وجود احزاب و نهادهای مردم نهاد به دلیل نقش میانجی میان ملت و دولت یک ضرورت اجتنابناپذیر است و یکی از شاخصهای توسعه سیاسی محسوب میشود. ولی متاسفانه به دلایل برشمرده شده در این حوزه، جامعه و نظامهای سیاسی مستقر نسبت به احزاب اقبال و اعتماد نشان ندادهاند و لذا اینجانب گرچه پیراهن سیاست به تن نمودم اما تلاشم همواره این بوده که فارغ از تعلقات حزبی لباس خدمت به مردم بپوشم تا تکیه بر سریر قدرت.
سوال: به نظر جنابعالی وضعیت انتخاباتی در ممسنی و رستم چگونه است؟ آیا طایفه گرایی ملاک است یا شایسته سالاری؟ آیا انتخابات دور دهم و موج اصلاح طلبی در کشور و در شهرستان توانست نگرش و انتخاب طایفه ای را کمرنگ کند به نحوی که در دور آینده شاهد عدم رجعت و تمایل به نگرش، نگاه و انتخاب طایفه ای در شهرستان باشیم؟
جواب: باید اذعان و اعتراف نماییم که خواسته یا ناخواسته تاکنون ملاک اصلی طایفه بوده و نقش تعیین کننده داشته است. سابقه رفتار انتخاباتی رأی دهندگان در ادوار گذشته نشانگر و بیانگر این مهم است و حتی در دوره دهم باز شاهد همین رفتار در مرحله اول با غلظت بیشتری بودهایم، نه تنها تاثیر طایفهای موثر بوده، بلکه یک سطح پایینتر خرده طایفه یا تیره و حتی اولاد به عنوان هویت قومی یا خونی بسیار موثر بوده است. به عنوان مصداق رفتار انتخاباتی در تیره انصاری و تیره منگودرز در مرحله اول دوره دهم در شهرستان رستم و همچنین در بکش و جاوید هم همین وضعیت را داشتهایم. اما با توجه به تحولات ناشی از رشد و تاثیر فضای مجازی و ارتقاء سطح دانش سیاسی نسل جوان حرکت به سمت هویت فکری روبه افزایش است. چون عموماَ نسل جدید تحولخواه بوده و کمتر تقید به هویت خونی دارد. به طور نسبی امید میرود که در آینده انتخابات به سمت هویت فکری سوق پیدا کند. گرچه هنوز گفتمان غالب طایفهگرایی است و با کمال تاسف نخبگان فکری ما هم تاکنون نتوانستهاند در چالش با نخبگان سنتی توفیقی در این زمینه حاصل کنند؛ بلکه در اکثر مواقع همسو هم بودهاند.
سوال: در دوره بعضی از نمایندگان ادوار گذشته متاسفانه بخشی از ممسنی جدا شد این کوچک شدن به نفع شهرستان بود یا به ضرر شهرستان؟ دیدگاه شما در این مورد چیست؟
جواب: اعتقاد دارم ما همه در یک کشور و جغرافیای سیاسی به نام ایران زندگی میکنیم و مرزهای داخلی قراردادی است و به نظر نمیرسد که نمایندگان محترم ادوار تعمدی در جداییبخشهایی از شهرستانهای مورد نظر داشتهاند و لذا باید حق انتخاب را به مردم آن مناطق جهت تابعیت شهرستان مورد نظر داد و در هر شهرستانی که منافع جمعی حاصل شود زندگی را سپری کنند، مصداق روشن این موضوع بخش دشمنزیاری است که اکثر قریب به اتفاق جمعیت شاغل و تحصیلکرده ترجیحاَ شیراز را به عنوان محل مناسب برای زندگی انتخاب میکنند و لذا تعلق خاطر آنها در اولویت اول شیراز است تا ممسنی؛ چون منافع اساسی آنها در شیراز تامین میشود.
سوال: اقای هاشمی شما خود را تا چه اندازه شخصیت انتخاباتی میدانید؟ با توجه به اینکه شما چهره شناخته شده اصلاحات در ممسنی هستید آیا دلیل ورود شما به سیاست فقط تفکر شما بود؟
جواب: اینجانب از سن 21 سالگی وارد عرصه فعالیتهای سیاسی شدم و در ادامه فعالیت، دوره چهارم و پنجم به عنوان عنصر موثر در ستاد نمایندگان محترمی که توسط مردم انتخاب شدند نقش اساسی ایفا نمودم و دوره هفتم به عنوان کاندیدای مستقل و در دوره دهم با نگاه اصلاحطلبانه و با مشی اعتدال در انتخابات حضور یافتم.
سوال: شما در ابتدای انتخابات جزو شانسهای انتخاباتی بودین ولی روز به روز ریزش داشتید که در نظر سنجی ها نیز این جریان کاملا مورد مشهود بود. آیا دلایل ان را اسیب شناسی کرده اید؟
جواب: کم لطفی تعدادی از نمایندگان ادوار و برخی فعالان سیاسی همفکر آنها تحت عنوان اصلاحطلبان مقیم تهران که از دو سال قبل از انتخابات علیالرغم حضور فعال اینجانب در عرصه انتخابات سعی کردهاند کسانی را وارد عرصه نمایند که سابقه فعالیت انتخاباتی نداشتند و حتی در آخرین روزهای مانده به انتخابات برخلاف مصوبه نشستهای مجمع نمایندگان ادوار یکی از بزرگواران که مورد احترام حقیر بوده و قبلا مورد حمایت اینجانب نیز بودند را وارد عرصه انتخابات نمودند و به طور خلاصه باید بیان کنم که در این عرصه بین نخبگان خود ساخته و نخبگان شرایط ساخته همیشه مشکل وجود دارد از سویی دیگر تعدد نامزدهای انتخاباتی در شهرستان رستم نیز در این زمینه بی تأثیر نبود. زیرا روند انتخابات از روندی فکری به مسیر پررنگ شدن قومیت سوق پیدا کرد. (رفتار انتخاباتی در تیره انصاری و منگودرز را در حمایت از عزیزانی که در رقابت با حقیر وارد عرصه انتخابات شده بودند قابل توجه است).
سوال: آیا واقعا موج اصلاح طلبی میتواند به حدی روی مسیر انتخابات تاثیر گذارد که شما با ریزش تقریبی ۵۰ درصدی روبرو شوید؟( ریزش بر اساس نظر سنجی)
جواب: چنانچه ذکر شد بدون تردید تأثیر رقابتهای جناحی در دوره دهم موثر بود به خصوص بر نسل جوان جامعه تاثیر تعیین کنندهای داشت و بر همین اساس بعد از عدم امضاء بهانه نامه (میثاقنامه) توسط اینجانب به دلیل اقدامات و تبلیغات وسیع از جانب کانون مرکزی طیف اصلاحطلب ریزش آراء امری طبیعی بود، زیرا در آن شرایط زمانی محدود و موج سهمگین تبلیغات منفی موجب شد که کسی دیگر کمتر به مولفههای شخصیتی اعم از سابقه پیشین، توانمندی و پاکدستی بنده توجه کند.
سوال: دلیل امضاء نکردن میثاقنامه چه بود؟ آیا پس از گذشت دوسال وقت آن نشده که جواب طرفداران و افکار عمومی را بدهید؟
جواب: سوال به جا و منطقی است که چرا میثاقنامه را امضاء ننمودم؟ صرفنظر از اینکه در ساختار ذهنی ما ایرانیان استبداد رأی یا غرور فردی به صورت اخلاق ثانویه ریشه دوانده است و اینجانب نیز از این صبغه فرهنگی مصون نیستم ولی رفتاری که دوستان اصلاحطلب خصوصا کانون اصلی تصمیمگیری نشان دادند این بود که از قبل، تصمیم خود را در مورد عدم همکاری با اینجانب گرفته بودند و با وارد کردن گزینههای مورد نظر طیف فکری خود، موضعگیری کرده بودند و مسأله مهم این بود که سابقه روشن اینجانب در اذهان عمومی مانع گردیده بود که آنها به صراحت مخالفت خود را بیان کنند و لذا میثاقنامه ابزار و بهانهای بیش نبود چون تنها کاندیدایی در حوزه اصلاحطلبی شخصیت شفاف داشت اینجانب بودم ضمن اینکه من هرگز موضعگیری و رفتار افراطی را مورد پسند ندانسته و لذا جامعه آباد را در همکاری و تعامل همه گروهها و جناحها با سلیقههای متفاوت میدانم. زیرا که معنای مدارا، کنار گذاشتن اختلاف نیست بلکه معنایش پذیرفتن واقعیت اختلاف و تحمل آن در چارچوب حقوقی، اجتماعی و فرهنگی است که متاسفانه ما دائماَ در منازعه جهان بینی هستیم تا برخورد آراء و اندیشه. و حاصلش یا همسانی است و یا حذف که نتیجه و محصول وضعیت اسفباری است که جامعه مدنی ما با آن روبهرو است.
سوال: عده ای دلیل عدم امضاء میثاق نامه را در این میدانند که اتاق فکر تهران نشین عملا مخالف انتخاب جناب مرادی بواسطه تفکر اصولگرایی و انتخاب جنابعالی بواسطه احتمال عدم تمکین به رای و نظر آن افراد در صورت پیروزی و حضور در مجلس بود و نمیتوانستند از طریق شما مطالبات و خواسته های خود را پیگیری کنند در حالیکه بحث این بود که افرادی در شورای انتخابات( شورای اصلاحات شهرستان) تحت تاثیر ارتباط با نزدیکان و دوستان نزدیک مسعود گودرزی بیشتر راغب به انتخاب ایشان بودند، نظر جنابعالی در این باره چیست؟
جواب: تلویحاَ آنچه منظور سوال است در خود سوال نهفته است اگر همه واقعیت نباشد ولی بخش مهمی از واقعیت را دربر دارد و لذا کمتر نیاز به توضیح دارد.
سوال: آیا در شبی که برای امضا میثاقنامه دعوت شدید با تیم انتخاباتی خود مشورتی داشتید؟ آقای مختاری در این تصمیم شما چقدر نقش داشتند؟
جواب: عدم امضاء میثاق نامه تصمیم فردی اینجانب بود،گرچه احترام خاصی برای اعضاء ستاد انتخاباتی خود قائل بودهام و حتی برخی از همفکران و همراهانم موافق امضاء میثاقنامه بودند چون میثاقنامه را نوعی بهانهجویی میدانستم زیرا گروهی خاص که قبلا تصمیم خود را اتخاذ نموده بودند و نسبت به همراهی با من حسن نیت نداشتند.وگرنه آنها به خوبی هویت فکری و سیاسی اینجانب را میشناختند. در مورد قسمت دوم سوال آن بزرگوار نام برده شده، در تصمیم من در این مورد خاص نقشی نداشتند.
سوال: عده ای معتقدند جنابعالی علیرغم فعالیتهای اصلاح طلبی، اما دارای شناسنامه حزبی و تشکیلاتی نیستید، حتی حضور شما در مدیریت آموزش و پرورش رستم در زمان نمایندگی فریبرز انصاری و قدرت حزب موتلفه در شهرستان را بهانه میکنند، لطفا نظرتان را در این باره بفرمائید.
جواب: پاسخ سوال در بند ۲ توضیح داده شد و پذیرفتن مسئولیت آموزش و پرورش با شهادت اکثر قریب به اتفاق همکاران فرهنگیام بدون لحاظ کردن سلیقه سیاسی صورت گرفت و هنوز هم اعتقاد راسخ دارم که مراکز آموزش عالی و عمومی باید مصون از گزند سیاستزدگی و سیاسیکاری باشد چون حریم تعلیم و تربیت باید از هر گزند رفتار سیاسی مصون بماند اگر خواهان تربیت صحیح جامعه بشری و پیشرفت همهجانبه هستیم.
سوال: بعنوان یک فعال اصلاح طلب دلیل تشکیل شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان در کل کشور را چه میدانید و چه کمکی به این جریان کرده است؟
جواب: چون دوستان ما را در قاعده بازی نپذیرفتند در این زمینه هیچگونه اظهار نظری نمی توانم داشته باشم.
سوال: در خصوص شورای اصلاح طلبان شهرستان های ممسنی و رستم چه نظری دارید؟ این شورا تا کنون چه کمکی به توسعه و بسط تفکر اصلاح طلبی در ممسنی و رستم کرده است؟
جواب: در مورد شورای اصلاحطلبان شهرستان اذعان دارم که اکثر قریب به اتفاق آنها انسانهای متدین و شناخته شده هستند و اینجانب با اغلب آنها رابطه دوستی دارم گرچه که متاسفانه کانونهای قدرتمدار از اعتماد آنها در راستای اهداف خویش در برهههای انتخابات استفاده میکنند و پس از آن به حاشیه رانده میشوند. البته این امر جزء ذات همه جناحهای قدرت سالار است که از نهادهای مردم نهاد در راستای تحکیم جایگاه خود استفاده میکنندنه در مسیر اهداف جامعه میزبان.
بخش دوم سوال را باید خود دوستان شورای اصلاحطلب جواب دهند.
سوال: بسیاری از اصلاح طلبان معتقدند فرصت بیشتری نسبت به مسعود گودرزی برای امضای میثاقنامه به شما داده اند. چه نظری دارید؟ و مطالبات افرادی که خواهان امضای میثاقنامه از سوی شما بودند، چه بود؟
جواب: باز تأکید دارم، کانون اصلی جریان اصلاحطلبی از قبل تصمیم خود را در مورد عدم حمایت از اینجانب اتخاذ کرده بودند. ضمن اینکه اغلب اعضاء شورای اصلاحطلبان شهرستان حسن نیت داشتند ولی تصمیم اساسی از یکسال قبل به طور قطعی در جمع کانون تصمیمساز و سیاستگذار در تهران در عدم حمایت از بنده گرفته شده بود و من هم در جریان ریز آن مسائل قرار داشتم. و مطالب بیان شده توسط دوستان شورای شهرستان بعضاَسطحی، غیرسیاسی و شخصی به نظر میرسید چون آنها سابقه فکری، علمی، اخلاقی، مدیریتی و بینشی حقیر را میشناختند و در انتخاباتهای گذشته فعالیتهای مرا اطلاع داشتند، به عبارتی طرح سوال از اینجانب وارد نبود مگر به دنبال بهانه گشتن؛ که به هر حال با توجه به استقلال رأی که برای خود قائل بودم و نمیتوانستم به عنوان یک انسان صدیق که در طی عمر 55 ساله خود سعی داشته است در کنار مردمش و در سختیهایشان شریک باشد و اگر از او قصوری در عرصه مدیریتی سر می زد خود را مورد توبیخ قرار میداد فقط به دلیل راستگوئی و پاکدستی و عدم تمکین از جویندگان قدرتیافته مورد بیمهری و بیحرمتی قرار گیرد. و اعتقاد دارم کسی که منافع و مصالح ملی جامعه خویش را به پای مطالبات افراد خاص جهت کسب چند صباحی از زمان تحت عنوان کرسی مجلس معاوضه نماید هم خود را به نیستی کشانده و هم جامعه را به ضلالت میکشاند.
سوال: افرادی معتقدند شما بازی را به ترس از رد صلاحیت باختید نه غرور سیاسی؟. در این خصوص شفاف سازی کنید؟
جواب: طرح ترس از رد صلاحیت که مطرح نمودند یکی از شگردهای همان کسانی بود که یکسال قبل از انتخابات پیشداوری میکردند که ایشان رد صلاحیت میشود و به همین دلیل نمیتوان از ایشان حمایت کرد، و لذا ضمن تقدیر از حسن تدبیر هیأت نظارت شهرستان و استان فارس،اظهار میدارم که از جانب هیأت محترم نظارت یا شورای نگهبان کمترین تذکری نسبت به رد صلاحیت اینجانب در صورت امضا میثاق نامه مطرح نشد و صراحتاَ اعلام میدارم که عدم امضاء بهانهنامه (میثاقنامه) عدم تمکین از منافع گروهی خاص بود و داشتن تعهد اینجانب نسبت به مردم و منافع ملی نظام کشورم بود و مطمئن هستم که گذر زمان خود روشن کننده حقیقت خواهد بود.
سوال: عملکرد شورای اصلاح طلبان بعنوان معرف و حامی نماینده فعلی در پیگیری مطالبات عمومی را چگونه ارزیابی میکنید؟
جواب: به دلیل پیشگیری از سوء برداشت و جهت حفظ وحدت از بیان هرگونه داوری و ارزیابی معذور هستم.
سوال: انتخاب مسعود گودرزی بعنوان گزینه مورد حمایت اصلاح طلبان مهمترین تصمیم این شورا بود که موجب جدایی ابراهیم احمدی از آنها و حمایت وی از تفکر رقیب شد. تصمیم شورا و احمدی را چگونه ارزیابی میکنید؟
جواب: داشتن اختلاف سلیقه در جناحها و گروههای سیاسی در جامعه ما امری طبیعی است، بدون تردید جناب آقای ابراهیم احمدی هم دلایل منطقی برای اتخاذ تصمیم جهت جدایی از شورا را داشتهاند، بالاخص اینکه نامزد مورد حمایت شورای اصلاحطلبان و همچنین جناب آقای مرادی صرفنظر از اینکه هردو بزرگوار در چارچوب جغرافیایی طایفه بکش تعریف میشدند قبلاَ در طیف اصولگرا قرار داشتند با توجه به اینکه جناب آقای مرادی یک دوره نمایندگی مردم را در سابقه خود داشتند و این امر به طور طبیعی مقایسه را برای هر صاحب فکری ایجاب میکند. و لذا اینجانب نیز برای حق انتخاب همه شهروندان با هر نوع سلیقه سیاسی احترام قائل هستم.
سوال: در آن جلسه معروف با شورای اصلاحطلبان ، از شما سوالی مبنی بر انتخاب بین دکتر عادل و دکتر عارف در صورت کاندیدا شدن برای ریاست مجلس شد؛ چه جوابی در آنجا داده شد؟ آیا باز هم پس از گذشت 2سال هنوز هم بر جوابتان پافشاری میکنید؟ دلیلش را لطفا بفرمایید؟
جواب: چون طرح اصل سوال از سوی دوستان جای اشکال بود پاسخ من به طور مدلل منفی بود و با توجه به شناختی که نسبت به آن دو بزرگوار دارم هنوز هم بر همان دیدگاه هستم گرچه نسبت به مدیریت فعلی قوه قانونگذاری در نحوه نظارت بر مدیریت اجرایی کشور نقدی جدی وجود دارد ولی اجازه بفرمایید با توجه به اینکه آن بزرگواران مورد نظر کانون بحث ما نیستند از اظهار نظر در این مورد بپرهیزیم.
سوال: عملکرد شورای اصلاح طلبان پس از اتمام انتخابات در راستای مطالبه گریی حزبی و مشکلات مردمی در راستای جلب رضایت عمومی را چگونه ارزیابی میکنید؟
جواب: استدعا دارم که برای دریافت پاسخ این سوال با یک نظرسنجی علمی، بدون پیشداوری از منظر مردم ارزیابی صورت گیرد، این امر به عدالت نزدیکتر است تا اظهارات فردی اینجانب.
سوال: شما در زمان انتخابات سخنرانی چالشی را داشتید و قولی به مردم داده اید؟عدم پایبندی به قول خود را در فضای سیاست بد نمیدانید؟ پای وعده خود هستید هنوز؟
جواب: در ایام انتخابات تبلیغات و دادن وعده و وعید یکی از ابزارهای موثر موفقیت برای نامزدهای مورد نظر محسوب میشود در حالی اینجانب تمام تلاشم بر این بود که هرگز نباید نقد از مردم دریافت کرد و آنها را به نسیه واگذار نمود و بر همین اساس در سخنرانی اصلی اعلام نمودم که دغدغه اصلی نه قبولی است بلکه نگران مشکلات فزاینده و برآورده نشدن مطالبات مردم میباشد که حجم عظیم مشکلات موجب شرمندگیام شود. و به اطمینان در صورت توفیق از هر تلاشی جهت حل مسائل و مشکلات اساسی مردم کوتاهی نمیکردم.
سوال: بسیاری معتقدند کسی که نمیتواند پای ساده ترین وعده خود بماند نمیتواند وعده های بزرگتر را جرایی کند، سخن شما با این منتقدان چیست؟
جواب: اینجانب به ضرس قاطع اعلام میدارم که در صورتی که موفق میشدم با توجه به توانایی فکری و علمی و تجربه گران قیمت چند ساله کارشناسی در بالاترین سطوح سیاستگذاری و شناخت دقیق از امور قانونگذاری و سطوح اجرایی با به مشارکت گرفتن همه نخبگان دو شهرستان و بدون در نظر گرفتن حسب و نسب افراد در راستای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و زیستمحیطی جامعه خود چه در عرصه ملی و چه در عرصه محلی از هر تلاشی فروگذار نمینمودم.
سوال: ایا تصمیمی برای حضور مجدد در انتخابات را دارید؟ اگر تصمیمی برای حضور مجدد در انتخابلت را دارید ایا تمایل به نشست برای جلب حمایت اصلاح طلبان دارید؟
جواب: از نظر زمانی هنوز زود است و این امر بستگی به صلاحدید بستگان دلسوز و مشورت با آینده اندیشان همفکرم جهت حفظ منافع و مصالح مردم شهرستان و کشورم بستگی دارد که اگر موجب تکلیف شود تمکین خواهم نمود. در مورد قسمت دوم سوال این موضوع نیز باید اظهار داشت که به دلیل ضعف عملکرد جناحهای حاکم در حل مسائل و مشکلات زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، و عدم توجه به مطالبات جامعه و خصوصا نسل جوان اعتماد به طیف ها و گروههای سیاسی موجود کاهش محسوسی یافته است. و لذا میطلبد که نخبگان فکری و علمی فارغ از تعلق به جناحبندی قدرت محور، راههای برون رفت کشور و نظام را از وضعیت و شرایظ نامناسب فعلی فراهم نمایند و دستاوردهای انقلاب را که به بهای جان باختن صد ها هزار شهید و جانباز و هزینههای سنگین حاصل شده، قربانی مدیریت جمعی محدود که نه به دلیل گردش نخبگی بلکه بواسطه خط و ربط سیاسی تصاحب کردهاند ننماییم.
کلام آخر: بیاموزیم و پیروی نماییم از امام علی (ع) ، آن صبح نشین صاحب نفس که مجمع کمال و مظهر جلال و جمال بود و شجاعت او توام با رحمت و رأفت که شهادتش به سبب شدت عدلی بود که آن را اساس بقای هر جامعهای می دانست. به امید اجرای عدالت در همه سطوح و همه حوزه ها (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ...) که این امر هم مطلوب جامعه خواهد بود و هم رضای حق تعالی را به دنبال خواهد داشت.
والسلام علی من التبع الهدی
و از طرفی بسی مایه تأسف و تحسر است از بابت سیاست بازی و بی رحمی دکان داران احزاب و بی مهری و بدعهدی دوست نماهای منفعت طلبی که با اندیشه ماکیاولی خود پرچم روشنفکری و دموکراسی را در شهرستان بر مرکب چموش طایفه گرایی علم کرده اند و بی رحمانه بر فرهنگ،تاریخ و تمدن شهرستان می تازند...
سخن کوتاه دارم و با زبان علامه طباطبایی(ره)گویم که:
چه فرهاد ها مرده در کوهها
چه حلاج ها رفته بر دارها
ولی راد مردان و وارستگان
نبازند هرگز به مردارها