جناب آقای دکتر اسدی مدیریت محترم آموزش و پرورش ممسنی، با عرض سلام و
خسته نباشید، جنابعالی نیک واقفی که نگارنده این سطور، به واسطه ی مشغله،
دغدغه و حرفه ی نویسندگی، سهمی و نقشی و ادعایی در حوزه کاری نهاد تحت
مدیریت جنابعالی ندارد. اما به عنوان یک شهروند که فرزند دانش آموز دارد و
به واسطه ی حرفه روزنامه نگاری، حق انتقاد را نیز برای خود محفوظ می داند،
لازم دیدم به عنوان یک برادر کوچک نکاتی را از سر دلسوزی یاد آور شوم.
واقفید که در دوره ی مدیریت برخی از اسلافت چنین روند زشت و زننده ای که
هرگز در شأن نهاد مقدس آموزش و پرورش و همچنین در شأن و اندازه ی مردم
رشید این دیار نبود، اتفاق می افتاد و عزل و نصب های فله ای و اتوبوسی
همچون سیلی خشن، جوانه های محبت و هم دلی و برادری را ریشه کن می کرد و با
خود می برد. اما افسوس که مدیران بعد و بعد تر آن زشتی ها را و تنگ نظری
ها را ندیدند و باز همان کردند که نباید می کردند.
و اکنون خبر برخورد فله ای با مدیران و معاونان مدارس آن هم از طیفی خاص
با این بهانه که این جماعت بر جناب نماینده بوده و با جناب ایشان نبوده
اند، تکرار مکررات خواهد بود. تکرار ایجاد بدبینی در محیط شهر و روستا و
تکرار ایجاد دست انداز در جاده ی آموزش، تعلیم و تربیت...
باور بفرمایید اگر این روش ها و این مشرب و منش ها جواب می داد، جناب دکتر
شفیعی باید باز هم رأی اولی می شد و به بهارستان می رسید. اما چه اتفاقی
افتاد که رأی اولی ما تا نفر ششم و هفتم افت و افول داشت؟ آیا سخنگوی
کمیسیون امنیت ملی حقش بود نفر ششم انتخابات حوزه انتخابیه خود شود؟ آیا
جز این بود که شفیعی نیز قربانی جهل و جمود و سهم خواهی و زیاده خواهی
بخشی از اطرافیان شد و ...؟
اگر قصه چنین است، چه دلیلی دارد که جنابعالی در حال تبعیت از فورمول نخ نما و شکست خورده و آزمون پس داده ی گذشته هستی؟
خیر، بنده با همین اندک اطلاعاتی که از شخصیت جنابعالی دارم، بعید می دانم
که تسلیم این فضاسازی غوغا سالارانه شده باشی اما همان طور که از گوشه و
کنار شنیده می شود، ستاد عزل نصب ها بی اجازه یا با اجازه جنابعالی در
اداره تحت مدیریت تان فعال شده است. نماینده محترم که البته تا هنوز
رفتاری خلاف اخلاق از ایشان ندیده ایم، گویا از وجود چنین ستادی اظهار بی
اطلاعی می کند. اما در عمل گویا تنگ نظران هر دیاری سیاهه ای در دست دارند
و به ستاد عزل و نصب ها نشان می دهند که در آن سیاهه ها فقط نام و عنوان
چهره هایی از طیف خاص دیده می شود. و این حکایت چه غمی بر دل می نشاند که
در زیر پرچم جمهوری اسلامی، متدینین را حتی در حد و اندازه ی یک مدیر و
معاون مدرسه هم تاب نمی آورند؟
به راستی بین خود و خدا و مردم یک بار و برای همیشه مسببان این دخالت های
نا بجا و ناروا از در صداقت در آینده و به مردم بگویند دلیل خصومت أین
جماعت به اصطلاح اصلاح طلب، با اهالی مسجد و منبر چیست و چه دلیلی دارد که
یک فرزند و یا برادر شهید را تنگ نظران عقده ای، حتی در جایگاه یک مدیر و
معاون مدرسه هم تاب نیاورند؟
جناب آقای اسدی:آموزش و پرورش نهادی فرهنگی، فکری و آموزشی است. گوشت قربانی نیست که بین
طیف خاصی از همسایه ها خیرات شود. ملک و میراث نماینده ها هم نیست. لطفا
بیش از این اجازه ی به قهقرا رفتن سیستم آموزشی را ندهید. قدری به وحدت و
برادری این مردم فکر کنیم. نماینده محترم که با رأی هر دو طیف فکری به
بهارستان رفته است، اگر برای رفع محرومیت از چهره ی شهرستان کاری کند، اگر
به اشتغال خیل بیکاران بیندیشد و چاره جویی کند، بلا تردید دوباره رأی
خواهد آورد. آری فقط با چنین معجونی می شود باز به بهارستان اندیشید. واگر
چنین نکند، این عزل و نصب ها نه تنها کمکی به ایشان نخواهد کرد که فاصله
ایشان را با شکست آن هم شکستی شدیدتر از نماینده ی پیشین، کوتاه تر خواهد
کرد.
جناب دکتر اسدی تجربه ی نماینده ی به اصطلاح اصول گرایی که جنابعالی را بر مسند
مدیریت آموزش و پرورش این شهرستان نشاند، مقابل چشمان همه ی ماست. آلزایمر
نگرفته ایم. زمان زیادی هم نگذشته است. لطفا جلوی کودتا را بگیرید تا
شرمنده خدا و خلق خدا نشوید...
رحمت و برکات خدا بر حریت، شهامت، جوانمردی و یک رنگی...