به گزارش "خبر نورآباد" سید محمد رضا رستمی سردبیر ماهنامه نورباران در جدید ترین شماره این نشریه نوشت: انتظار داریم که هرچه بیشتر از فرهنگ و تربیت و تعلیم بگوییم و هرچه بیشتر آنها را بر صدر بنشانیم، آتش افروزیها و دشمنیها و جنگ و جدالها کمتر وکمتر خواهند شد و کینهها و عداوتها جای خود را به صلح و دوستیها، بیشتر میدهد.
"مهر دل "و "مهر دست" بودن و "مهر دهان" سخن گفتن رسمی بسیار ستوده و نیکو، به جا مانده از اندیشههای مهرورزانهی اجدادمان را پاس میداریم و بر سر مینهیم. ماه مهر را سر آغازی میدانیم برای آموزش مهربانانه ترین سخنها و کلمات و گفتارهای ارزشمند به فرزندانمان...
نهاد آموزش وپرورش را با بهترین و لایق ترین معلمهایش برازنده تر از همه برای ارائه ی این آموزشها میدانیم اما مشروط بر آنکه این نهاد در کمال وسلامت و روز افزونی باشد؛ مُهر دل و مهره ی پشتش نشکسته باشد؛ مشروط بر آنکه ستون فقراتش سست و معیوب و قلبش اندوهناک و پهلویش متورم نشده باشد. پای چپ و دست راستش را گچ گرفته نباشند و مغز استخوان قلم و جمجمهاش فرو پاشیده نشدهباشد و _زبانم لال_ زبانش لال و گوشش کر و چشمهایش کم بینا نشده باشد و افزون بر همه به کُند و غل و زنجیربسته نشده باشد!
آری؛ ماه محبت و مهر ورزی را سرآغاز آموزش شیوههای درست گویی، درست اندیشی و درست آموزندگی فرزندانمان میدانیم و معلمهای برازنده و خوش نقش و خوش فکر وخوش بیان فرزندانمان را میستاییم. مطمئنا انتظار پدران و مادرانمان و دغدغههای این جامعه، خوب رشد کردن فکر و معرفت و به اوج رسانیدن بلوغ تفکرات و اندیشههای فرزندانشان است و خوب میدانند که اگر نهاد آموزش و پرورش پر و بال زخمی و دست و پا شکسته شد، اگر استخوان سینه و مهرهی کمرش شکست، اگر قلبش اندوه ناک و جمجمهاش فرو پاشیده شد،... دست پروردههایش زبان لال و گوش سنگین و چشم نابینا واز پا افتاده و لنگ و بی خاصیت خواهند بود؛ خانواده و اجتماعش به تنزل خواهند گرایید؛ مردمانش خمود وافسرده خواهند شد، اقتصاد و فرهنگ و اجتماعش به رکود و پستی رو میآورد و هزاران درد و رنج وسرطان وارههای دیگری که پیکره ی ارزشمندش را میلرزاند، میپوساند واز هم فرو میپاشاند...! باید مراقب بود!
سطح تحصیلات آکادمیک و روزمره مان دهها وصدها برابر شده است اما ازبیسوادی و بیفرهنگی، از بیمبالاتی و ندانمکاری، از پریشان حالی و آشفتگی، از بیخوابی وناآرامی و هزاران آشفتگیهای دیگر، بیشتر رنج میبریم و اینها به این معنی است که پرورش و تربیت و تعلیم از مسیر واقعی خود نباید بیرون بجهد و بیرون بلغزد...!!
مسئولین تعلیم و تربیت باید برنامه ریزیهای همهجانبه، پایدار و دقیقتری را به کار بگیرند. دانشآموزان و دانشجویان حال حاضر این مملکت افزون بر 17 میلیون نفرند، باید با نگرشهای جدیتر و ساز و کارهای مناسبتر و هزینههای بیتالمال –و نه دسترنج پدران و مادرانشان- از بالا به پایین برایشان به خوبی برنامهریزی کرد.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در فصل سوم، بخش حقوق ملت و اصل سیام بیان میکند: "دولت موظّف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد."
اما در این میان باید مواظب باشیم به بهانه هایی گوناگون دستهایی در کار است تا آموزش و پرورشی را که بر این اساس، بانی و مجریاش دولت است به دامان بخشهای خصوصی بیندازد؛ تا مثل سایر بخشهای خصوصی هزینهای برای دولت نداشتهباشد؛ تا خودش درآمد زا باشد ؛ تا مقبولیت وتاثیر گذاریاش خنثی و بیاعتبار شود تا سیستمش دکه بازاری و معامله کاری بشود... غافل از اینکه فکر و اندیشه و درس و مشق و سواد مثل مایحتاج عمومی نیست که این روزها بدون هیچ نظارتی با کمترین کیفیتها به خورد مردم داده میشوند و بی توجه به اینکه آموزش و پرورش می تواند انسان ساز و تفکرآفرین باشد، پرورش افکار و اندیشهها و به جایگاههای والا و اعلا رساندنشان بهترین درآمدزایی برای هر جامعه ای است.
اگر فکر و اندیشه و تعلیم و تربیت خرید و فروش شد، خصوصی شد، حیف و میل شد و در دست تبهکاران و فرصت طلب ها قرار گرفت آن وقت است که تخصص و فرهنگ از آن جامعه رخت خواهد بربست، نیروی کار از بین خواهدرفت، خلاقیّت و ابتکار لگدمال خواهدشد، تولیدات به پایینترین درجات تنزل خواهندکرد، مدیران ارزشی و فکوری نخواهیم داشت، ادارات و کارخانهها در بسته، متلاشی و پریشان روز میشوند، گردانندگان صنایع مان دوباره خارجیها خواهندشد، فسادهای اداری و رانت خواریها افزوده خواهندشد و صدها خواهدشد و میشودهای دیگر که درسایهی بیسوادی و تعلیم و تربیت خنثی، ناقص و پر و بال زخمی به وجود خواهندآمد. باید مراقب باشیم، باید نگذاریم به این روز بیفتیم و اگر خدای ناکرده افتادیم به فکر چاره و رهایی باشیم...!!
پس بهترین چاره، خوب پرورش دادن استعدادها و تفکرات پویای فرزندانمان میباشد و اگر روند تکامل پرورش را شکسته بال و دل زخمی کنیم مسلماً پیامدی جز شکست و زمین گیر شدن، نا به سامانی و رکود فرهنگی_ اجتماعی و حتی اقتصادی به دنبال نخواهیم داشت.
باید مراقب تعلیم و تربیت فرزندانمان باشیم!